اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان اوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان اوست آنکه جان را زنده دارد آتش پنهان اوست دیده از مکتوب زخم تازه ای روشن نکرد دل شهید انتظار قاصد پیکان اوست تا غبار غیر ننشیند به طرف دامنش سرزمین دیده من عرصه جولان اوست گرم شد بازار چاک سینه در فصل بهار نکهت پیراهن گل گردی از دامان اوست هر که از یاد تو شد در مصر تنهایی عزیز گر به بزم وصل یوسف جا کند زندان اوست از دلم چون غنچه می روید شکستن هر نفس شیشه من خانه زاد ساغر پیمان اوست عشق هر جا از کمال خود سخن گوید اسیر شاه بیت آفرینش حرفی از دیوان اوست اسیر شهرستانی