اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شادیم از دلی که شکستن عیار اوست داریم عالمی که خرابی حصار اوست خالی ز رنگ و بوی گلستان عشق نیست هستی و نیستی که خزان و بهار اوست عالم خراب فتنه یک جلوه بیش نیست هر کس که هست چشم به راه غبار اوست نور چراغ دیده دیر و حرم یکی است گر پرتو از دو خانه دهد روی کار اوست رونق فزای حسن بود عشق خاکسار شادیم از اینکه خواری ما اعتبار اوست می گوید از زبان که گذشتم ز یار اسیر تا در دلش چه می گذرد کار و بار اوست اسیر شهرستانی