اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در دامت آن غبار که بر بال و پر نشست شد توتیای بینش و در چشم تر نشست صبحش نوید دولت بیدار می دهد خورشید طالعی که شبی بیشتر نشست پروانه چراغ دل روشن من است شبهای انتظار تو نقش سحر نشست پرواز عندلیب چکد از غبار من نقش شکسگتیم ز گل بیشتر نشست نظاره بود نو سفر آشیان که باز آمد ز گلشن دل و در چشم تر نشست شوقم گل همیشه بهار دل است اسیر در دیده یار از همه کس پیشتر نشست اسیر شهرستانی