اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست راز آتش ز جگر تشنگی خس پیداست تو و مستانه لباسی که طرازی تن خویش می توان کرد تفاخر که فلان بی سرو پاست شدم از ضعف غباری که نیایم به نظر صورت هستیم از آینه دل پیداست ذره هر چند شود گرد فنا خورشید است قطره هر چند شود خاک نه آخر دریاست؟ اسیر شهرستانی