اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهار عمر و نوروز جوانی است دریغا قحط سال شادمانی است دلی دارم که هیچش یاد من نیست ز بس مشغول غمهای نهانی است ز فیض عشق شیرین کوهکن را شرار تیشه گنج خسروانی است طلب کرده است جان را از من امروز خدنگ آن کمان ابرو نشانی است مشو ای عندلیب از غنچه غافل که طفلی در کمال خرده دانی است اسیر عشق را در پیش جانان کجا یارای حرف و همزبانی است اسیر شهرستانی