اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای است هر سرشک حسرت ما صید بسمل گشته ای است کی به صحرای جنون بی صرفه جولان می کند گرد ما دیوانه دنبال محمل گشته ای است الفتی دارد سر زلف تو با کفر و جنون رشته تدبیر زنار سلاسل گشته ای است خضر هم در وادی دل می شود آخر غبار هر نسیم این بیابان سعی کامل گشته ای است بی تمنای تو داغ عمر ضایع کرده ایم هر نفس در دفتر ما فرد باطل گشته ای است هیچکس از سرنوشت خلق سر بیرون نکرد هر که را دیدم در این اندیشه بسمل گشته ای است فارغ از اندیشه غیریم تا در دل اسیر یاد ابروی کسی تیغ حمایل گشته ای است اسیر شهرستانی