اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رنجی که چشم شب پره از نور دیده است زخم دلم ز مرهم کافور دیده است کی دار حقشناس فراموش می کند آن سرگذشتگی که زمنصور دیده است آسایشی که دیده ام از خواب بی رخت بیمار عشق در شب دیجور دیده است شبها به روز آمد و آن راه طی نشد شوقم چو موسی آتشی از دور دیده است ته جرعه ای ز باده پرستان بزم توست عشق آنچه در پیاله منصور دیده است اسیر شهرستانی