اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۳: ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست بهار نشئه می حاصل رسیده ماست چراغ حسن بود روشن از فروغ حجاب گلی که خنده ندانسته نور دیده ماست گلی زگلشن عیش گذشته می چینم بهار رفته نشان دل رمیده ماست به رنگ و بوی گل از یاد خویشتن رفتم وداع اول شوق سفر ندیده ماست ز پرتو گل روی تو صبح و شام یکی است نقاب جلوه حسنت حجاب دیده ماست شراب حسرت سرشار ساغری دارد دل گداخته پیمانه کشیده ماست اسیر سر زگریبان آسمان نکشد جنون که درد شراب به سر دویده ماست اسیر شهرستانی