اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۹: حرف بی صرفه و بیتابی اظهار کم است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حرف بی صرفه و بیتابی اظهار کم است بوی این باده پر و ساغر سرشار کم است خاطر چاره گران زحمت درمان می شد من و آن درد که در عهد تو بسیار کم است ای دل از دست تو آخر به جلا خواهم زد چه بگویم که در اقلیم سخن عار کم است من هم از شوخی پرواز گلی می چیدم چه کنم خنده بیدردی گلزار کم است شیشه ام بوی گلاب از گل سنگی نکشید دل چه منت کشد از عیش چو آزار کم است منت از غیرت بی مطلبیش می سوزد به گرانقدری دیوانه سبکسار کم است شده آیینه این بی خبران عیش جهان باده آن زور ندارد دل هشیار کم است گشت پامال تماشا دل و حسرت باقی است سوخت بازار و همان گرمی بازار کم است سرو از تربیت سایه گل خاست اسیر سفر نشو و نما بی تعب خار کم است اسیر شهرستانی