اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۰: بهار شوخی او جشن تازه فلک است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهار شوخی او جشن تازه فلک است شراب خوش مزه است و کباب (خوش نمک) است ز یمن همت احباب مطلبی داریم که گر به هیچ نسنجد (دو) صد هزار یک است به حال ما نزند خنده گر کسی داند که در قلمرو دیوانه صبرکمترک است حریف منت احباب نیستم ساقی شکست توبه من با تو آشنا ترک است توان زصافی دل دید حال دشمن و دوست همین که پاک شد از کینه خاطرت محک است ز زهر خند دلم می شود نهان در پیش؟ اگر تصورحالم کند فلک فلک است نمی شود اثر ناله کار خود نکند گداز آتش دل می خورد مگر خنک است کباب از آتش دل ساختیم اسیر بیا شراب شوق مهیا شده است دل نمک است اسیر شهرستانی