اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۶: زعشق مرتبه حسن دلنشین پیداست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زعشق مرتبه حسن دلنشین پیداست زشیشه جوهر این آب آتشین پیداست مخورفریب زشیرین لبان زیرنقاب نشان آبله روی انگبین پیداست غمت نهان زکه دارم که همچو قبله نما تپیدن دل ازآیینه جبین پیداست نهفته درلب خاموش حرص طول امل نشان جاده زهمواری زمین پیداست کند چو شوخیت انگشتری ز حلقه زلف فروغ دست تو چون آب در نگین پیداست نهان به باغ خیالت صبوحیی زده اند ز چهره گل و سیمای یاسمین پیداست برای دعوی جوهر چه احتیاج گواه چو تیغ دستی اگر هست از آستین پیداست دلی نباخته باشی به آشنایی خویش زچهره بندی آیینه اینچنین پیداست برای حسرت من باده خورده پنداری دلم گداخته زان روی آتشین پیداست فکنده شور شنیدم کسی به قلب ریا اسیر توبه شکن بوده اینچنین پیداست اسیر شهرستانی