اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۵: گل صد برگ ز درهم شده کارم پیداست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل صد برگ ز درهم شده کارم پیداست چه بهاری ز جگر سوخته خارم پیداست گریه با آتش یاقوت محبت چه کند گر ز سر آب گذشته است شرارم پیداست می توان کرد تماشای نفس سوختگی دل دویدن ز سراسیمه غبارم پیداست عندلیب گل اوضاع پریشان خودم رنگ رخسار تو از چهره کارم پیداست نتوان بست به زنجیر عدم شوق مرا دل دیوانه ز پیچیده غبارم پیداست بستر شعله همین خواب مرا می سوزد دل بیدار ز پرواز شرارم پیداست گشت دیوانه درید آینه ام خامه رنگ خوش چراغان گلی از شب تارم پیداست لذتی می چشم از هر غم بیهوده اسیر نمک خوان معاشم ز مدارم پیداست اسیر شهرستانی