اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۸: یک حرف شکوه از لب خشنود برنخاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک حرف شکوه از لب خشنود برنخاست بسیار سوختیم و زما دود بر نخاست محروم داشت جلوه دیدارش از ایاز عاشق به نا امیدی محمود بر نخاست سیلاب عشق خاک وجودم به باد داد گردی که بر دل از غم او بود بر نخاست از بس دلم به دامن همت کشید پای در پیش پای شاهد مقصود برنخاست مقصد ز عشق لذت سوز است اسیر و بس شادم که داغ لاله نمکسود بر نخاست اسیر شهرستانی