اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۹: تا روغن چراغ دلم درد غربت است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا روغن چراغ دلم درد غربت است اسباب خانه وطنم گرد غربت است کی می شود شکنجه کش دامن وطن پای طلب که آبله پرورد غربت است هر جا که می روم سفر کعبه من است از فیض عشق خضر رهم گرد غربت است آزاد کرده سفر بی تکلفم در دل مرا خیال وطن درد غربت است آتش دلیل،داغ جگر توشه،گریه آب با عشق هرکه کرد سفر مرد غربت است مانند گردباد غریب است در وطن هرکس که در میانه جهانگرد غربت است؟ گردد جهان نورد اگر بشنود اسیر این سرگذشت ما که ره آورد غربت است اسیر شهرستانی