اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۷: می رنگ هوس در دل ویران من انداخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می رنگ هوس در دل ویران من انداخت زهد آمد و سجاده به دامان من انداخت بی منت معمار که دیده است بنایی این بال هما سایه بر ایوان من انداخت در چشم تو جا داشت تماشای نهانم صد تیر نگاه تو زمژگان من انداخت سرمستی سودای تو گوی زر خورشید بر چرخ ز یک حمله چوگان من انداخت گر شاخ گلی بی تو در آغوش گرفتم آهی شد و آتش به گریبان من انداخت شب دیده به هر رخنه دل دوخته بودم مکتوب تو را صبح به زندان من انداخت شب شوق اسیر از خبر وصل رسا بود شوری به دل از خواب پریشان من انداخت اسیر شهرستانی