اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۶: از شوق دیده عقل چو تدبیر می گداخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از شوق دیده عقل چو تدبیر می گداخت مجنون برای آینه زنجیر می گداخت آه دل شکسته اگر دیر می گرفت پیکان ز تاب جستن این تیر می گداخت گرگوش سنگ حرف مکافات می شنید مانند موم آهن شمشیر می گداخت گر مصلحت حجاب نمی گشت مور عجز آهی که می کشید دل شیر می گداخت چون دل به سینه بود نگه شوخ شد اسیر می شد گر این جوان خجل از پیر می گداخت اسیر شهرستانی