اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۱: بسکه دارد سر هم چشمی گلشن مهتاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسکه دارد سر هم چشمی گلشن مهتاب کرده برخاک سرکوی تو مسکن مهتاب سر شبگردی آن قامت موزون دارد قد گر از سرو کشد یک سر و گردن مهتاب از خیال تو دل خاک تجلی کده ای است شوخ چشمی کند از دیده روزن مهتاب شب ز دود دلم افلاک چنان سوخته است که نشسته است به خاکستر گلخن مهتاب هرگل روی زمین آینه دار دگر است برگ گل کرده زعکس که به دامن مهتاب اسیر شهرستانی