اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۵: گردون ز بسکه برد غمت در دیارها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گردون ز بسکه برد غمت در دیارها از روز من گرفت سبق روزگارها عمر ابد به خاک درت جان سپرد و گفت مشت غبار رهگذر انتظارها کردم زیاد روی تو روشن چراغ فال از پرتو دلم شررستان غبارها؟ جوش بهار بگسلد از هم که از رخت گل می زنیم بر سر لیل و نهارها بر تربتم فشانی اگر آب زندگی خیزد به جای گرد زخاکم شرارها اسیر شهرستانی