اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۸: آیینه خرد حسن ز بازار دل ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آیینه خرد حسن ز بازار دل ما سوگند خورد عشق به دیدار دل ما آنها که دل از گل،ستم از رحم ندانند حیف است که باشند هوادار دل ما با عربده بیگانه شدن فکر دل تو بی حوصله دیوانه شدن کار دل ما بیخوابی اندیشه دل حوصله می سوخت شد داغ جنون دیده بیدار دل ما حیف است که از آینه ات گرد برآید غافل به از این باش خبردار دل ما تعمیر خجالت از خانه به دوشی بیساختگی تا شده معمار دل ما آنها که نگشتند خریدار دل ما بسیار نبودند خریدار دل ما؟ گفتیم اسیریم نگشتیم گنهکار شرمنده شو از مستی بسیار دل ما اسیر شهرستانی