اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸: گل گل شکفتی از می و افروختی مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل گل شکفتی از می و افروختی مرا افروختی ز باده چها سوختی مرا نه مست و نه خمار نه هجران و نه وصال حیرت گدازدم که چرا سوختی مرا باج ظرافت از همه گلرخان بگیر آتش زدی چمن چمن افروختی مرا هم جبهه بهارم و هم سجده خزان این شیوه ها برای چه آموختی مرا داد از ستم ظریفی بیداد داد داد! آتش به دیگری زدی و سوختی مرا من سینه صاف و چرخ ستمگر کجا برم این ناله ها که در جگر اندوختی مرا غیری نبود غیر من و تو به جان تو در مکتبی که درس دل آموختی مرا درآتش ار گداخته گردم به یاد تو باور مکن هنوز که واسوختی مرا از خجلت شکایت و شکرش کجا روم پیدا نه حاصلی که تو اندوختی مرا آتش سلم خرند ز خاکسترم هنوز از شوخیی که روز ازل سوختی مرا اسیر شهرستانی