اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱: دل و درد تو که صبر است و قرار است مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل و درد تو که صبر است و قرار است مرا من و یاد تو که باغ است و بهار است مرا می توان مشعل خورشید ز خاکم افروخت حسرت داغ کسی شمع مزار است مرا هرچه می گویی از آن چشم سیه می آید یار بیگانه و بیگانه یار است مرا من و گلچینی آتشکده داغ کسی به تماشای گل و لاله چه کار است مرا شعله ها نذر جگر کاوی حسرت دارم ساغر باده به کف چشمه خار است مرا از قدت اختر نظاره بلند اقبالی می پرستم گل آیینه بهار است مرا شکرها مست هوا داری پیمانه اسیر صبح نوروز چراغ شب تار است مرا اسیر شهرستانی