سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی صدخار رفته در پا، از هر گل زمینی از شوق سجده کردن بر آستانه ی دوست هر عضو از تن من، چون گل شود جبینی غافل نیم ز یادت، خاموش اگر نشینم حرف تو بر زبانم، نامی ست بر نگینی تحسین کارفرما، بهتر ز مزدکار است صد معنی آفرینم، از ذوق آفرینی از دیگری ست خرمن، ما را به هم چه جنگ است؟ این نکته را چه خوش گفت موری به خوشه چینی جز من ز تیره بختی، در هند یافت، افسوس هر پای آستانی، هر دست آستینی اینها سلیم کاکنون، من می کشم ازان زلف عمری به پیش ازینم، می گفت شانه بینی سلیم تهرانی