سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن بردار شمع را و تماشای ماه کن نزدیک این خرابه شدن از برای چیست از دور چون ستاره به دنیا نگاه کن در آسیا لذیذ بود نان آسیا بر آسمان نظاره ی خورشید و ماه کن خواهی اگر گزند نبینی ز روزگار درویش! هرچه هست ترا، نذر شاه کن بی ترک سر چو عشق میسر نمی شود کنجی نشین و مشورتی با کلاه کن هرگاه برهمن به خدا روی آورد بت گوید از عتاب که بر من نگاه کن رحمت، کرم به قدر گنه می کند سلیم تا ممکن است، باده بنوش و گناه کن سلیم تهرانی