سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم در رزق سگ و گربه شریکیم، هماییم فریاد که از ساده دلی صاحب خرمن برقیم [و] گمان برده که ما کاهرباییم با ما نشود سینه ی این کینه دلان صاف چون آینه هرچند که از اهل صفاییم با مردم عالم نتوانیم به سر برد ره بر سر خار و خس و ما آبله پاییم در سلسله ی باده کشان جام شرابیم در قافله ی کعبه روان قبله نماییم هر نقش قدم پیشتر از ماست درین راه چون چشم حسودان همه کس را به قفاییم یک بار نگفتید سلیم این چه خموشی ست ای اهل کرم، بنده ی انصاف شماییم! سلیم تهرانی