سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی دانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی دانم مرا روی تو می باید، گل و مل را نمی دانم چو مجنون من به کوی عاشقی می آیم از صحرا تبسم را نمی فهمم، تغافل را نمی دانم چو موج چشمه ی کوثر، ز آلایش پر بلبل یقین پاک است، اما دامن گل را نمی دانم درین دریا چو موجم خضر می راند به آب آخر ز بس هر لحظه می گوید ره پل را نمی دانم بهار آمد سلیم و در چمن پیدا نمی گردند چه بر سر آمده قمری و بلبل را نمی دانم سلیم تهرانی