سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کنم چشم یعقوبم، چراغ از باد روشن می کنم تنگ می آید به چشم من فضای روزگار بر جهان گویی نگاه از چشم سوزن می کنم رفته از آشفتگی فکر لباس از خاطرم اشک در چشمم چو آید، یاد دامن می کنم بیستون را برگرفتن آن قدرها کار نیست کوهکن زین کار اگر عاجز شود، من می کنم از محبت دوست کردم دشمن خود را، که من سنگ را از چرب نرمی موم روغن می کنم گوهر و لعلی که شاهان زیب افسر کرده اند گر بود در دست من، سنگ فلاخن می کنم داغ عشق خوبرویانم، حذر از من سلیم می گریزد راحت از جایی که مسکن می کنم سلیم تهرانی