سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل از کسی هرگز نمی خواهم ببینم روی دل هرکجا گردی بود، افشانده ی دامان ماست می رسد از هر غباری بر مشامم بوی دل خوابگاه آهوان شد همچو صحرا دامنش یک سر مو رام با مجنون نشد آهوی دل همچو من صاحبدلی امروز در عالم کجاست ریخته در سینه ام چون غنچه دل بر روی دل کار آتش سوختن گر باشد، از دوزخ چه غم کز برای سوختن می میرد این هندوی دل خاک شد دل از تمنای سر کویش سلیم هرگز از آنجا نمی آید غباری سوی دل سلیم تهرانی