سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ آن می که آب خضر نباشد چنان لذیذ آن می که نکته سنج، خیال رطب کند از وصف او به کام شد از بس زبان لذیذ آن می که در مذاق بود هوشمند را چون پند پیر تلخ و چو عیش جوان لذیذ در بزم او نظاره ی ساقی چو نیشکر انگشت حیرت است مرا در دهان لذیذ تا حشر، شکر نعمت من می کند همای از بس که شد مرا ز غمت استخوان لذیذ خلق از برای یکدگر آزار می کشند یک میوه نیست در دهن باغبان لذیذ از می مرا چه ذوق، که در کام من سلیم نبود ز دوری لب او شهد جان لذیذ سلیم تهرانی
ظ„ط؛طھظ†ط§ظ…ظ‡
ط¬ط³طھط¬ظˆ
ظˆط²ظ†