سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی تو بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی تو بود گره غنچه گشودیم، در آن بوی تو بود گلخنم بود به از باغ، که در چشم مرا آتش و دود در آن، روی تو و موی تو بود هر کجا زمزمه ی مرغ سحرخیزی خاست نیک چون گوش نهادیم، دعاگوی تو بود نشد آوارگی از قرب تو مانع ما را هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود حشمت چشم تو از چشم مرا دور نشد روی صحرا همه بر گله ی آهوی تو بود حسن روزی که ترا جامه ی رعنایی داد همچو سرو چمن آن تا سر زانوی تو بود رفتی و شورش مرغان چمن آخر شد می توان یافت که آنها ز گل روی تو بود پنجه ام را به گریبان سروکار افتاده ست ای خوش آن روز که آن شانه ی گیسوی تو بود بود در راه ترا قطع بیابانی چند ورنه در خانه ی خود کعبه به پهلوی تو بود نیست در کار محبت چو تو فرهاد، سلیم تیشه ی کوهکنی در خور بازوی تو بود سلیم تهرانی