سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد پیاله ای نگرفتم که آفتاب نشد هلاک همت مرغی شوم درین گلشن که جز به شعله ی آواز خود کباب نشد چه روز بود که دوران اساس عشق نهاد جهان خراب شد و این بنا خراب نشد حدیثی از لب لعلش در انجمن نگذشت که جام و شیشه ی خالی پر از شراب نشد ز بس ز نسبت ما روزگار را ننگ است بر آتشی ننهادیم دل که آب نشد دلم به یاد لبت ناله ای به باغ نکرد که غنچه چون دل مرغ چمن کباب نشد هلال ازان دل خود ای سوار مست خورد که هیچ وقت ترا حاجت رکاب نشد نداشت در غم عشق تو گریه فایده ای علاج دردسر ما ازین گلاب نشد سلیم این غزل طرحی از کجا آمد که مصرعی ز دوصد بیت انتخاب نشد (؟) سلیم تهرانی