سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد تیشه بر کوه زنی، خانه ی من می لرزد دلم از ناله ی مرغان چمن می لرزد هرکه فریاد کند، پیکر من می لرزد نفس باد خزان در تو اثر کرده مگر؟ سخت آواز تو ای مرغ چمن می لرزد جوهر جرأت هر دل ز زبان معلوم است دلو در چاه چو خالی ست، رسن می لرزد بس که رسوایی ام آورده قیامت به سرش چون بری نام مرا، خاک وطن می لرزد جنبش لاله و گل نیست ز تأثیر صبا که ز رشک رخت اعضای چمن می لرزد جامه چون عاریت است آگه ازو باید بود جان بیچاره ازان بر سر تن می لرزد پیش او کشته شدن را سببی نیست سلیم دل چو سیماب ازان در بر من می لرزد سلیم تهرانی