سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند جا را به گلرخان چو قبا تنگ می کند از روی آتشین تو طبعم شکفته شد این شعله، کار باده ی گلرنگ می کند از عذر وعده، جذبه ی شوقم به جان رسید چون قاصدی که همرهی لنگ می کند تأثیر در کجا که ندارد ملایمت باران نرم، ره به دل سنگ می کند رفتند رهروان و به انگشت پای خویش کاهل به ره شماره ی فرسنگ می کند تأثیر، ناله را ز خموشی به هم رسید این پرده، ساز را چه خوش آهنگ می کند آزار هرکه می کشد، از خویش می کشد دیوانه زان همیشه به خود جنگ می کند خواهد بهانه، شکوه ازو سر مکن سلیم تا لب گشوده ای به سخن، جنگ می کند سلیم تهرانی