سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد هیچ کس نیست بپرسد که کجا می گردد جوهر آینه چون قبله نما مضطرب است هوس او نه همین در دل ما می گردد خاک ما داده به باد ستم و می گوید چه غبار است که بر روی هوا می گردد نیست آزادی ام امید که صیاد مرا مرغ بسمل چو شد، از دست رها می گردد همچو عنقا ز بس آواره ی عالم شده ایم آسمان، گرد جهان از پی ما می گردد آبروی تو چه کار آیدش ای دل، که فلک آسیایی ست که از باد فنا می گردد چون نویسم سخن از روزی خود، دست مرا آستین تنگتر از بند قبا می گردد دلم از ذوق ثبات قدم خود در عشق همچو پرگار به گرد سر ما می گردد پی آوازه ی هرکس چه دوی گرد جهان؟ همچو اعمی که به دنبال صدا می گردد بد و نیک آنچه برای دگران می خواهی همه چون تیر هوایی به تو وا می گردد همچو شمع آتش سودای تو در سر داریم گل چو پروانه به گرد سر ما می گردد لذتی دیده سکندر مگر از عمر، سلیم؟ کاین همه در طلب آب بقا می گردد سلیم تهرانی