سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود غبار در خم زلف تو مشک ناب شود شراب اگر ندهد نشأه ای ترا، چه عجب ز شرم لعل تو می در پیاله آب شود! ز باده بس که برافروخت چهره در گلشن به هر طرف که رود، بلبلی کباب شود به یکدگر همه اسباب عیش متفق اند ز می پیاله چو پر گشت، ماهتاب شود ز بس خجل بود از نسبت وجودم خاک زمین چو آبله در زیر پایم آب شود درین فسردگی آتش برای مرغ کجاست مگر به شعله ی آواز خود کباب شود امان نمی دهد آوارگی سلیم مرا که پیرهن زعرق خشک چون حباب شود سلیم تهرانی