سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان بود چون گلم چاک گریبان ز هم آغوشان بود یاد میخانه که آنجا به گدایی دایم همچو آیینه سکندر ز نمدپوشان بود کس چه داند که میان گل و بلبل چه گذشت هرکه امشب به چمن بود، ز بیهوشان بود شب که می رفت به کف جام شرابش از یاد می توان یافت که در فکر فراموشان بود عشق را سلسله جنبان تویی امروز ای دل بی تو زنجیر جنون، کوچه ی خاموشان بود فیض آزادگی این بس که به گلزار، سلیم سرو را شاخ گل از غاشیه بر دوشان بود سلیم تهرانی