سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون خم می امشب از مستی دلم در جوش بود در نوازش کردنم دست سبو بر دوش بود رفت ایامی کز آسایش نصیبی داشتیم صرف داغ عشق شد گر پنبه ای در گوش بود گل بسی شب ها به خوابت دید در آغوش خود صبح چون بیدار شد، خمیازه در آغوش بود صحبت امشب ندانم در گلستان چون گذشت باغبان در خواب و بلبل مست و گل بیهوش بود در غریبی ناله ما سرگشتگان آموختیم در وطن تا بود سنگ آسیا خاموش بود شب که ضبط گریه می کردم به بزم او سلیم لخت دل در زیر مژگان، آتش خس پوش بود سلیم تهرانی