سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی داند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی داند که آتش تند چون شد، آب از روغن نمی داند ز شوق او دماغ پیرکنعان سوخت، پنداری ره بیت الحزن را بوی پیراهن نمی داند شکایت می کنند از باغبان، از گل نمی نالند زبان عندلیبان را کسی چون من نمی داند به حرف کس جدا از یکدگر هرگز نمی گردند چو آن لب ها کسی رسم نمک خوردن نمی داند سلیم آهم به لب از رخنه های دل نمی آید غبار خانه ی ویران، ره روزن نمی داند سلیم تهرانی
ظ„ط؛طھظ†ط§ظ…ظ‡
ط¬ط³طھط¬ظˆ
ظˆط²ظ†