سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود بر سنگ زدم آینه را، عیب نما بود عنقا که به من بر سر دعوی ست، نپرسید روزی که من آواره شدم، او به کجا بود بر کعبه ی کوی تو نشد خضر دلیلم نقش قدم خویش، مرا قبله نما بود هر سایه ی برگی به چمن نافه ی مشکی ست بویی مگر از زلف تو همراه صبا بود؟ هر مرغ که از دام خود آزاد نمودیم معلوم شد آخر که همان مرغ هما بود خون شد جگر من، که سلیم از سر کویت می رفت و چو مژگان تو رویش به قفا بود سلیم تهرانی