سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد آتش چو شمع از سر مینا بلند شد از بس به سینه ی آه شکستم ز بیم او دودم چو مجمر از همه اعضا بلند شد پهلو به بستری که نهادم، ز سوز دل آه و فغان ز صورت دیبا بلند شد دیوانگان او چو خس و خار می دوند تا دست گردباد ز صحرا بلند شد هرجا حدیث ما رود، او نیز داخل است نام فلک ز دشمنی ما بلند شد آه و فغان من به فلک شعله زد سلیم بگریز ای حریف که غوغا بلند شد سلیم تهرانی