سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۲: چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گردد تذروی در میان سبزه ی زنگار می گردد رهی می باشد از دل ها به سوی یکدگر، اما اگر آید غباری در میان دیوار می گردد اگر داری درشتی در مزاج خویش، عاشق شو که هرجا سیل را افتد گذر، هموار می گردد تنی داری که می میرد برای جامه، ای زاهد سری داری که بر گرد سر دستار می گردد سلیم از گریه ی من آنچنان گل شد سر کویش که تا پیدا کند خاکی سرم بسیار می گردد سلیم تهرانی