سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۲: قفس ترا چو خوش افتاد به ز باغ بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قفس ترا چو خوش افتاد به ز باغ بود گل است شعله کسی را اگر دماغ بود درین چمن به گلم ذوق آشنایی نیست به لاله گرمی من از برای داغ بود دلم گداخت چو از باده روی او افروخت بهار صبح، خزان گل چراغ بود عجب به صحبت گل گر سرش فرود آید هوای وصل تو آن را که در دماغ بود کجا شکفته شود دل سلیم بی رخ او چه شد که گل به کف و باده در ایاغ بود سلیم تهرانی