سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۲۸: کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد نانم ز صدف خشکتر از آب برآمد بر کشتی صد پاره ی من بس که دلش سوخت چون ابر سیه، دود ز گرداب برآمد از میکده بگذر که به گرداب خم می هرکس که فرو رفت ز محراب برآمد از بس که مرا رشک به بی تابی او بود کام دلم از کشتن سیماب برآمد! چون دود که خیزد از سر شمع، شبم را این تیرگی از گوهر شب تاب برآمد در شعله خرامان رود آن گونه که گویی پروانه به سیر شب مهتاب برآمد موقوف صفیری ست سلیم آگهی ما از ناله ی بلبل دلم از خواب برآمد سلیم تهرانی