سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۴: نوبهار است و جنونم سوی هامون می کشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نوبهار است و جنونم سوی هامون می کشد شور رسوایی مرا بر روی مجنون می کشد زین بیابان، باد دایم کشته بیرون می کشد زاغ همچون خامه ی نقاش، مجنون می کشد بس که گرد غم به خاطر دارم از دور جهان اشک چون مور از دل من خاک بیرون می کشد از ترازو حال ما را می توان معلوم کرد در جهان هرجا که باری هست، موزون می کشد باخبر گردد گر از ذوق نوای بیدلان پنبه را گوش تو همچون داغ در خون می کشد سرو اگر همچون تذروش بر سر خود جا دهد خاطر لیلی به پای بید مجنون می کشد صد نزاکت می کند در شربت کوثر سلیم جام می اما به دستش ده، ببین چون می کشد سلیم تهرانی