سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۴: آبروی تیغ را خونگرمی بسمل برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آبروی تیغ را خونگرمی بسمل برد کی تواند صرفه ای از قتل ما قاتل برد چشم همراهی مدار از کی که موج از جوش بحر کی تواند کشتی خود را سوی ساحل برد خضر را هم آگهی از کعبه ی توفیق نیست چون کسی از جستجو راهی به این منزل برد؟ مژده بادا مرغ دل ها را که می بینم دگر بر سر آن دست شهبازی که زنگ از دل برد خضر دایم در سر کوی مغان چون روزگار جاهلان را آورد در مجلس و کامل برد از شرافت هرکه با ما دم زند، تر می شود خاک هرکس در ره سیلاب آرد، گل برد لذت دشنام او دل می برد از کف سلیم همچو شیرینی ندیدم من که تلخی دل برد سلیم تهرانی