سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۶: چند چون مرغ کسی بادیه پیما باشد؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند چون مرغ کسی بادیه پیما باشد؟ زر ماهی ز سفر کردن دریا باشد سایه ی بال هما بستر آسایش نیست ای خوش آن خواب که در سایه ی عنقا باشد محتسب چون به در میکده آید، گوید پیر میخانه که: خوش باشد، اگر جا باشد! شیخ حیف است که در حلقه ی مستان آید بگذارید که در صومعه تنها باشد شست و شویی بده ای باطن می زاهد را که دگر طعنه به مستان نزند، تا باشد دوستی نیست خصومت که ترقی نکند در دلش کینه ی من روغن و دیبا باشد عقل و دین و دل و جان را همه از ما بردی ای بت عهدشکن، پیش تو اینها باشد آفتابی تو و عالم به وجود تو خوش است حیف باشد که نباشی تو و دنیا باشد جام می گیر سلیم این همه آشفته مباش غم عالم نخورد مرد چو دانا باشد سلیم تهرانی