سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۰: چند باشم ز در دیر مغان دور، بس است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند باشم ز در دیر مغان دور، بس است این قدر صبر که کردم من مخمور بس است ای سلیمان، چه به خیل و حشمت می نازی در شکست تو کمر بستن یک مور بس است توشه ی راه گلستان می گلگون کافی ست باربردار دل ما خر طنبور بس است! رحمی ای اختر طالع که دگر تاب نماند بر دلم چند زنی نیش چو زنبور بس است کیمیایی به از افیون نبود پیران را شاهد این سخنم فلفل و کافور بس است گوشه ای گیر به کشمیر سلیم و بنشین رفتن و آمدن اگره و لاهور بس است سلیم تهرانی