سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۱: از بس که تلخکام ازین ناتوان گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بس که تلخکام ازین ناتوان گذشت آخر همای تیر تو از استخوان گذشت پایم ز کوی او چه عجب گر بریده شد تا کی به روی شیشه ی دل ها توان گذشت؟ گفتم حذر ز ناله ی من کن، فلک نکرد اکنون دگر چه سود که تیر از کمان گذشت امشب ز شیونی که کشیدند بلبلان پنداشتم به باغ مگر باغبان گذشت از بس که خورد خون شهیدان عشق را کار زمین کوی تو از آسمان گذشت از شغل عشق نیست سر کفر و دین مرا دیگر سلیم کار من از این و آن گذشت سلیم تهرانی