سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۱: عشق را چندان که مهرش بود هم کینش بد است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق را چندان که مهرش بود هم کینش بد است گرچه خوبی ها بسی دارد، ولی اینش بد است صورت شیرین ز خون کوهکن خوش غافل است دشمنی هر کس که دارد خواب سنگینش بد است هرچه پیشت می نهد از خوان قسمت روزگار چون شراب کهنه تلخش خوب و شیرینش بد است فتنه ها در زیر سر داری، ازان سرگشته ای خواب راحت کی برد آن را که بالینش بد است می توان گل چید چون شاخ گل از هرجای او خوش کمر می گویی او را، ساق سیمینش بد است؟! ننگ کشتی گر نباشد، نیست عیبی در محیط بادپای موج دریا را همین زینش بد است در کلامم هر چه خواهد گو بگو دشمن سلیم حرف انکارش همه خوب است تحسینش بد است سلیم تهرانی