سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۷: سامان شادمانی و برگ طرب کجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سامان شادمانی و برگ طرب کجاست دارم دلی که پاکتر از خانه ی خداست گر صد بهار آمده، بیرون نمی رود فصل خزان به گلشن ما پای در حناست افتادگی به وصل مرا سربلند کرد بخت سیاه بر سر من سایه ی هماست منصور هرچه هست خود اقرار می کند از چوب و ریسمان دگر آیا چه مدعاست شب های وصل، مضطرب از غمزه می شویم نادیدنی ست روی عسس، گرچه آشناست ای وای اگر به شکوه زبان آشنا کنیم مهر خموشی لب ما مهر کربلاست عمرم چو گردباد به سرگشتگی گذشت خاک وجود من مگر از گرد آسیاست مجنون عشق در ره آوارگی سلیم چون سنگ آسیا به سماع از صدای ماست سلیم تهرانی