سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۴: ما را نه سر گل، نه تمنای گلاب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما را نه سر گل، نه تمنای گلاب است در مجلس مستان، عرق فتنه شراب است ویرانه ی ما رونق میخانه شکسته ست تا صورت دیوار درو مست و خراب است در هند عجب نیست گر از باده گذشتیم یاران همه رنجش طلب و می شکراب است در میکده کس خرقه ی سالوس نگیرد این جنس تو صوفی به در صومعه باب است واعظ به بهار از صفت باده میندیش کز سبزه چو مخمل در و دیوار به خواب است مستان چمن را به خزان حال چه پرسی گل رفته و می هم ز قدح پا به رکاب است هرگز به کسی آفتی از من نرسیده ست همچون گل و می آتشم از عالم آب است معذروی اگر قدر دل خویش ندانی گل را چه خبر زین که به دستش چه کتاب است مشکل که رسد در ره شوق تو به جایی آن پای که در حلقه ی زنجیر رکاب است پیمودن کشت امل ما چه ضرور است از برق بپرسید که این چند طناب است امشب چو سلیمم سر پیمانه کشی نیست بر زخم دلم بی لب او، می نمک آب است سلیم تهرانی